سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، نرمش و ملایمت در همه چیز را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

احادیث و روایات


زنی نزد عمر، خلیفه دوم، حاضر کردند که کودک خود را در شش ماهگی(پس از ازدواج) به دنیا آورده بود. عمر دستور داد تا آن زن را سنگسار کنند.

علی بن ابی طالب(ع) در اعتراض به این حکم فرمود:

من با استفاده از قرآن این حکم تو را اشتباه می دانم؛ چرا که خداوند فرموده است: دوران حمل جنین و شیرخوارگی او سی ماه است، و از سوی دیگر می فرماید: مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر می دهند. بنابراین اگر مدت شیر دادن طفل دو سال تمام و مدت بارداری و از شیر گرفتن نوزاد سی ماه باشد، برابر این آیه زمان بار داری شش ماه خواهد بود.

بنابراین تولد نوزاد، شش ماه پس از ازدواج دلیل بر انجام عمل منافی با عفت نمی باشد.

 

 

منبع

سیره معصومان، جلد3، صفحه 29.



::: چهارشنبه 96/12/23::: ساعت 6:21 عصر


در زمان خلافت حضرت علی(ع) در کوفه، زره آن حضرت گم شد و پس از چندی در نزد مردی مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و از او شکایت کرد و گفت: این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و اکنون آن را نزد این مرد یافته ام.

قاضی به مرد مسیحی گفت: خلیفه ادعای خود را اظهار کرد، تو چه می گوئی؟

او گفت: این زره مال من است، و در عین حال گفته ی مقام خلافت را تکذیب نمی کنم(ممکن است خلیفه اشتباه کرده باشد).

قاضی رو به علی (ع) کرد و گفت: تو مدعی هستی و این شخص منکر است، بنابراین شما باید برای ادعای خود شاهد بیاورید.

حضرت فرمود: قاضی راست می گوید، من باید شاهد بیاورم، ولی شاهدی ندارم.

قاضی به نفع مسیحی حکم کرد. او هم زره را برداشت و شروع به رفتن کرد.

مرد مسیحی، که خود بهتر می دانست صاحب اصلی زره کیست؟ پس از چند گامی، نتوانست تازیانه های وجدان را تحمل کند، بدین جهت برگشت و گفت: این طرز حکومت و رفتار از نوع رفتار بشر عادی نیست، بلکه از نوع حکومت انبیاست. سپس اقرار کرد که زره از آن علی(ع) است. طولی نکشید که دیدند او مسلمان شده و با شوق و ایمان در زیر پرچم علی(ع) در جنگ نهروان می جنگد.

 

منبع

الامام علی صوت العداله الانسانیه(به نقل از داستان راستان جلد اول، داستان 24)



::: چهارشنبه 96/12/23::: ساعت 6:8 عصر


شخصی به نام عبدالواحد بن زید داستان زیر را نقل می کند:

درخانه ی کعبه مشغول طواف بودم ، دختر کوچکی را دیدم که برای خواهرش با این کلمات به حضرت امیرالمومنین قسم می خورد:

قسم به حق جانشین پیامبر(ص)، کسی که همواره مساوات را رعایت می نمود و در قضاوت ها عدالت را مراعات می کرد، کسی که همسر فاطمه زهرا(ع) است، قسم به حضرت علی من این کار را نکردم.

من تعجب کردم که چگونه دختر به این کوچکی با این جملات بسیار بلند و پر محتوی آن حضرت را توصیف می کند.

 از او پرسیدم: آیا علی بن ابی طالب(ع) را می شناسی، که این گونه او را تمجید می کنی؟

گفت:چگونه کسی را که پدرم در جنگ صفین در رکابش به شهادت رسید نشناسم؟

سپس ادامه داد: پس از اینکه یتیم شدیم روزی آن حضرت به خانه ی ما آمد و از احوال ما پرسید.

مادرم گفت: مشکلی نداریم. سپس من و خواهرم که اینک حاضر است به نزد آن حضرت حاضر شدیم. بیماری آبله چشم مرا نابینا ساخته بود. هنگامی که نگاهش به من افتاد آهی کشید و اشعاری قرائت کرد. سپس دست مبارکش را بر صورت من کشید. به برکت دست معجزه آسای آن حضرت همان زمان چشم من بینا شد و دوباره سلامتی ام را بازیافتم.

 

منبع

منتهی الامال جلد اول صفحه 301.



::: چهارشنبه 96/12/23::: ساعت 4:46 عصر

<      1   2      

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 6
کل بازدید :17796
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>لینک دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<